قمارباز
اما تو مات گشتی، در این قماربازی...
قمارباز
اما تو مات گشتی، در این قماربازی...
خانه
سرآغاز
درباره من
تماس با من
وقت سحر رسیده و مردی قمار باز-
از «برد و باختگاه» سوی خانه میرود
این بی ستاره مرد-
وین پاکباخته-
اندوهگین و مست به کاشانه میرود
دلمرده میخزد
دیوانه میرود
«مهدی سهیلی»
طبقه بندی موضوعی
سفرنامه
(۴)
یادداشتهای مناسبتی
(۳)
یادداشتهای بیمناسبت
(۲)
شعرواره
(۴)
کوبه
(۳)
خلاصه آمار
بایگانی
آگوست ۲۰۱۷
(۱)
اکتبر ۲۰۱۶
(۱)
می ۲۰۱۵
(۱)
ژانویه ۲۰۱۵
(۳)
سپتامبر ۲۰۱۴
(۴)
آگوست ۲۰۱۴
(۲)
جولای ۲۰۱۴
(۱)
ژوئن ۲۰۱۴
(۱)
می ۲۰۱۴
(۱)
می ۲۰۱۳
(۱)
آخرین مطالب
۱۷/۰۸/۱۲
یادداشت - برادرانه
۱۶/۱۰/۱۶
کوبه - ضیافت شام همسایه هندی
۱۵/۰۵/۰۹
یادداشت - مردها نمیمیرند
۱۵/۰۱/۱۵
سفرنامه - فصل سوم: تو گرم درسی و من گرم کندن اسمت
۱۵/۰۱/۱۰
سفرنامه - فصل دوم: این قصه از حرارت باران شروع شد
۱۵/۰۱/۰۸
سفرنامه - فصل اول: رسیدن سرآغاز دل کندنه
۱۴/۰۹/۲۰
کوبه - کیک شکلاتی
۱۴/۰۹/۰۸
سفرنامه - فصل صفرم: در ره منزل لیلی
۱۴/۰۹/۰۲
کوبه - وطن
۱۴/۰۹/۰۱
شعرواره - من
درباره من
من آن نیَم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام